با ویبریو یه تایم رو برای صحبت هماهنگ کردیم وقتی تو تصویر دیدمش با نیش تا بناگوش باز گفتم مشتاق دیداااار (لازمه یادآوری کنم که کی فکرش رو میکرد؟! ) گفت چه خبر؟ و من شروع کردم . از کارهام گفتم و اینکه کدوم راه رو انتخاب کنم؟ دوسال بمونم یا این پروسه هفت خان رستم رو شروع کنم؟ انصافا مثل همیشه خیلی کامل و جامع برام توضیح داد. میتونم بگم روشن ترم کرد از سختی ها گفت از غربت مخصوصا برای من که تا حالا تجربه دوری نداشتم! از خوبی های اونجا گفت و یه زندگی آروم که منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

قزوین درس بیا برا خرید ساخت استخر | تجهیزات استخر‎ طراحی گرافیک هانیه Green Fire وبلاگ فروشگاه فایل تصویر گستر کیمیا عشـــق تلخ دبی سنج